چگونگی استفاده از بازاریابی مسرت گرا برای افزایش فروش برند
در اقیانوس آکنده از پیشنهادهای رنگارنگ که هرکدام بر سر جیب مشتری در رقابت اند؛ آنچه تمایز می آفریند پیوندهای عاطفی است. عاطفه و احساس هم زیرساخت برند را تقویت میکنند و هم سوخت لازم به منظور اجرای استراتژیهای تجاری اینده و راهبردهای مصرف کننده محور را برایش تامین میکنند.
دنیای مدرن بازاریابی در تسخیر استراتژیهای تازهی قرار گرفته است که هدف از طراحی آنها، درگیر ساختن مخاطبان و الهام بخشی به ایشان در راستای اثرگذاری روی تصمیمات خریدشان است. از آن جمله میتوان به تکنیکهای بازاریابی مبتنی بر اصل کمیابی (کمیابی مصرفکننده را مجبور به انتخاب میکند. در واقع زمانی که مصرفکنندگان احساس کنند منابع کمیاب هستند، تمایل بیشتری به خودخواهی دارند. مثلا اگر شرکتی اعلام کند عرضه محصولی محدود است، مردم حاضرند برای بهدست آوردن آن مبلغ بیشتری پرداخت کرده و نسبت به دیگران خود را در اولویت قرار دهند.) و بازاریابی ویروسی اشاره کرد.
اما آنچه تردیدی در آن نداریم این است که احساسات حاکم بر فرآیند تصمیمگیری ما هستند.
در نظر گرفتن ارتباط میان اعمال و احساسات ما؛ اهمیت واردکردن عنصر لذت و مسرت به فرآیندهای بازاریابی را خاطرنشان میکند. چرا که عنصر لذت میتواند بر ادراک و تجربه کل مشتری از برند تاثیرگذار باشد. مفهوم بازاریابی مسرتگرا ریشه در همین اصل دارد و برندهای بزرگ در کمپینهای خود از این اصول بهرهبرداری کردهاند.
من باوردارم که هدف بازاریابی نوین داشتن مشتریانی است که به درجه شعف و خشنودی رسیدهاند و این حاصل نمیشود مگر این که فایدههای دریافتی مشتری و غنای احساسات او بیش از تصورات اولیهاش باشد.
خلاصه این که او در تمام زمینههای محصول و تعامل با سازمان ما کیف کرده باشد تا ما به کیف پول او برسیم و هدف نهایی سازمان یعنی سودآوری را برآورده سازیم و بتوانیم همچنان خدمتگزار شایستهای برای ایشان باشیم و رابطه برد همه جانبه شکل گرفته و استمرار یابد.
بازاریابی مسرتگرا اصطلاحی است که به منظور توصیف اقدامات بازاریابانه ای به کار میرود که موجب بروز یک واکنش هیجانی خاص و مثبت میشوند: احساس شعف و مسرت.
این رویکرد امکانی را فراهم میسازد که برندها بتوانند در سطحی ژرف تر و معنادارتر با مخاطبانشان ارتباط برقرار کنند. مفهوم بازاریابی مسرتگرا به عنوان ابزاری جهت ارتقای فعالیتهای بازاریابی و فروش به لطف تحقیقات روانشناسی و دیگر محققان امر به سرعت فراگیر میشود.
به طور مثال سانجا لیوبومرسکی در پژوهش خود دریافت که ۹۳ درصد از آمریکاییها در پی کسب تجاربی هستند که موجب ایجاد شعف و مسرت بیشتر در زندگیشان شود.
این شکل از بازاریابی چگونه است؟ و چگونه میتوان از آن در جهت ارتقای کاروکسب خود بهره برد؟ در ادامه کمپین مک دونالد را که از این روش بهره برده است بررسی میشود تا شما را با ابعاد بازاریابی مسرتبخش آشناتر کنیم.
به طور مثال میتوان به کمپین حس خوب اشاره کرد
مک دونالد: کمپین ۲۴ مارس یا Imlovinit24 هر چند مک دونالد همواره در اقدامات بازاریابی خود کوشیده بود تا مردم را به حرف زدن در خصوص بهترین اوقات خود در مک دونالد وادار کند. اما این کمپین جدید توانست به خلق خاطرات کمک کند.
روز ۲۴ مارس مکدونالد McDonald’s با کمپین imlovinit24 تمام مردم دنیا را مجبور به صحبت کردن درباره برند خود کرد. این کمپین در طول ۲۴ ساعت با ۲۴ نوع هدیه ( تفریح و پروموشن ) در ۲۴ شهر اجرا شد که این اتفاق باعث شد تا هشتگ #imlovinit بیش از ۴۰۰۰۰ بار در شبکههای اجتماعی نوشته شود که ۸۵۰ برابر نسبت به حالت عادی برای برند مکدونالد در روز تکرار شد و باعث شد تا مکدونالد یکی از ۱۰ موضوع برتر Trends صبحت در توییتر را به نام خود ثبت کند.
در این کمپین مانیلاییها از گیشه عوارض اتوبان بسته خوراکی مک گرفتند و در هوجیمین موتورسوران از مک هدیه میگرفتند، مردم توکیو عکس رایگان گرفتند، مردم بخارست در بازی جاده تودرتو مکدونالد جایزه گرفتند، در میلان جشن بالشت برگزار شد و در سیدنی به داخل فنجان مک کافی پُرشده از توپ پریدند و مردم مادرید پازلی از همبرگر ساختند و مردم دبی بزرگترین سلفی را به شکل همبرگر انداختند.